سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

سهند نادی حق

برای پسرم - مورچه و دوستش

مورچه داره می بافه با نخ زرد و یشمی برای دوستِ خوبش یه شالِ گرمِ پشمی   ریخته کنارِ دستش صد تا کلافِ کاموا مورچه می گه: «خدایا! تموم می شه تا فردا؟»   زرافه دوستِ مورچه فردا می شه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمی شه شالش ...
30 دی 1390

برای پسرم- خروس

من که به این قشنگی ام با پر وبال رنگی ام یکه خروس جنگی ام قوقولی قوقو       ببین ببین تاج وسرم ببین ببین بال و پرم این قدوبالا را برم قوقولی قوقو منم خروس خوش صدا همیشه بانگ من به پا ببین مرا ببین مرا قوقولی وقوقو دهم همیشه آب و دان به مرغ و جوجه ها نشان منم خروس مهربان قوقولی قوقو ...
30 دی 1390

آخرین اخبار از وضعیت انار نازنین

سلام به همه دوستای خوبم و به امید اینکه هیچ وقت توی این دنیا بد نبینن طی پیگیری های مکررتون از وضعیت انار کوچولو بهتر دیدم که یه شرح حالی از وضعیتش تا به الان براتون بزارم: من هم این اطلاعات رو از وبلاگ نفس جون و تماس با مامان نفس کوچولو میگیریم دوستای گلم فقط براش دعا کنید       سه شنبه 13 دی ساعت 14:15 متاسفانه مامان انار میگه اب جوش توی دهنشم رفته و تمام دهن و زبونش رو سوزونده و پر از برفک شده...امروز متوجه لایه سفیدی شدن توی تمام دهنش دیدن سوختگی و برفک ناشی از اونه سه شنبه 13 دی ساعت21: ...اخرین وضعیت نازنین انارمون در تاریخ: (صحبت با دکتر جراح انار) وضعیت همچنان ناپایداره..به دلیل از بین...
14 دی 1390

تولد یک سالگی نی نی وبلاگ و سالگرد ازدواج من و باباامیر

سلام به هم قطاران عرصه زندگی دوستان خوب نی نی وبلاگی به پسر گلم سلام و به مدیریت محترم نی نی وبلاگ به همه کسایی که ما ها رو دور هم جمع کردن تا از هم بیاموزیم و به هم بیاموزانیم شنبه 10/10/90 تولد یکسالگی نی نی وبلاگ بود و  سالگرد ازدواج من و باباامیر بود که وارد پنجمین سال از زندگی مشترکمون شدیم   امیدوارم همه آدمها در کنار هم احساس آرامش کنن و زندگی هاشون پر از خوبی و خوشی باشه ضمنا از همه اونایی که سالگرد ازدواجمون رو تبریک گفتن خیلی خیلی ممنونم به برندگان مسابقه جشن یکسالگی تولد نی نی وبلاگ تبریک ویژه میگم و آرزوی زندگی شادی رو براشون دارم.   ابراز تشکر از همسر گلم امیر جونم ازت م...
12 دی 1390

عاجزانه ملتمس دعایم

سلام دوستای خوب و عزیزتر از جانم که در وقتهای حساس و خاص دعای کارگشاتون دل آدم رو به زندگی گرم میکنه امشب از مامان نفس جون شنیدم که یکی از نوگلهای باغ زندگیمون انار خانم نازنین دچار بحران شده اینطور که معلومه سماور آب جوش روی تنش ریخته و کوچولوی نازنینمون دچار سوختگی شده. ازتون میخوام برای شفاش دست به دعا بردارید و از خدای مهربون بخواهید که به حرمت سه ساله اهل بیت حضرت رقیه(س) هرچه سریعتر شفا پیدا کنه و دل مادر و پدر غصه دارش شاد بشه. خدایا همه بچه های گلمون رو در پناه خودت حفظ کن. پروردگارا سهند، نفس، انار و بقیه کوچولوهای نازنین رو به خودت میسپارم. اینم عکس انار خانم   http://www.eshraghesahargahan.blogfa.com/ ...
9 دی 1390

امیرجان تولدت مبارک

به خاطر همسرم و به خاطر همه وجودم اول آذرماه هرسال را با یاد تو می ستایم ای روشنی گسترده، ای زیبایی محض ، ای آسمان بی کران مهربانی   کلامی می آفرینم تا با تو سخن بگویم   سالروز زمینی شدنت مبارک . . .   همسرم  به اندازه تمام دنیا دوستت دارم و سبدی از گلهای یاس و پونه با یه آسمون ستاره تقدیم تو به خاطر تولد زیبایت.     چه لطیف است حس آغازی دوباره   وچه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای اغاز تنفس تو   وچه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن!!!   وچه اندازه شیرین است امروز   روز میلاد ...
1 آذر 1390

شب شهادت حضرت علی(ع)- مهمونی بچه های یتیم

  مامانی جونییییییییییییییی سلام گل پسرم یادته توی مهمونی حضرت ابوالفضل بهت گفتم یه مهمونی دیگه هم ماه رمضون داریم؟؟؟ یکشنبه شب مهمونی داشتیم؛ افطاری بیست و یکم ماه رمضون هم تموم شد، رففففففففففففت تا سال دیگه. روز شنبه بابا امیر تمام خریدهای مهمونی رو انجام داد، مرغ رو برای جوجه کباب از مرغ فروشی فرمانیه خرید که عجب مرغی هم بود. میوه ها رو هم از تره بار کنارش خریده بود. دیگه برات بگمممممممم، پنیر و خرما و سبزی و مخلفات جوجه و برنج و گوجه و لیمو و دیگه هر چیزی که برای افطار لازم میشه. بعد هم از ظهر با عمه حدیثه مشغول کار شدیم، عمه حدیثه اومد بالا و با هم حبوبات رو تمیز کردیم. بعد هانیه جون دختر دایی بابا امیر...
3 شهريور 1390

ابراز همدردی با مامان ماهان جون. وبلاگ نازدار مامانش

سلام به همه دوستان خوب و دوست داشتنی خودم    از اتفاقی که برای بابا بزرگ ماهان جون افتاد خیلی متاسفیم   امیدواریم خداوند به مامان ماهان جون صبر جزیل عنایت کنه و بابا بزرگش رو مورد رحمت واسعه اش قرار بده   مامان ماهان جون: بدون که اینجا دوستایی داری که باهات ابراز همدردی می کنن.   همه ما نگرانت هستیم و برات آرزوی صحت و سلامت میکنیم   همیشه دوستت داریم ...
30 تير 1390

خاطرات به دنیا اومدن متین پسر عموی سهند

  میخوام از بدنیا اومدن محمدمتین پسر عموی سهند بگم که 11 ماه از سهند کوچکتره و تقریبا ده روز قبل از رفتن ما به مسافرت به دنیا اومد بگم. 26 تیرماه سال89  ساعت1 بعدازظهر بعد از نه ماه انتظار بلاخره آقا متین به دنیا اومد؛ ما که کلی دلشوره و اضطراب داشتیم از به دنیا اومدن این نوزاد تازه وارد کلی خوشحال شده بودیم. با باباسین و مامان شیرین رفتیم بیمارستان و بابا امیر هم از کارخونه اومد. خلاصه آقا سهند ناز مامان حالا دیگه یه شریک جرم دیگه علاوه بر امیرحسین(پسردایی اش) پیدا کرده بود و یه جورایی داشت خوشبحالش میشد؛؛؛   سهند و متین در بیمارستان باباسین سهند رو کله پا کرده که دوستش رو خوب ببینه ولی بیچاره به غیر...
18 تير 1390