سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

سهند نادی حق

مادر و پدر

1390/10/30 15:25
نویسنده : مامان سهند
1,660 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان

چند وقت پیش یه ایمیلی برام اومده بود خیلی جالب، وقتی میخوندم بغض گلوم رو گرفت؛

 پسرکم این ایمیل رو برات میزارم تا هر وقت که دلت خواست بخونیش هروقت، وقتی که دلت گرفت و من نبودم

...

...

...

آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا...

 

پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند !

 

شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ...


خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي شود
اما
زودتر از او به خانه بر مي گردد !


به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو ياده بچه هاشون دادن
ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن !!!

 

سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛

 

سلامتيه اون پسري که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت...
..
 20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت....
... ... ... ... ..
 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه...!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد...! :(

 

هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم
که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…

ولي پدر ...
... ... ... ...
يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد …
بياييد قدردان باشيم ...
به سلامتي پدر و مادرها

 

 


(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش .

 


دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...

 

 

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!!
... ... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتي هرچي پدره


مادر
تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد
حتي اگر نگويد...???

مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود!
مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن....

 

پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود"...
تمام نگراني هايم به يک باره رنگ ميباخت...!

 

مردان پيامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پيامبران را توانسته‌اند به زير سوال ببرند؛
ولي قداست مادران را هرگز..!

 

آدم پير مي شود وقتي مادرش را صـــــــــــــــــــــــــــــدا ميزند اما جوابي نميشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر..............

 

تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگي : " ولم کنين "
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون"
تو 30 سالگي : " حق با شما بود"
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو  هفتاد سالگي : " من حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان اينجا باشن ...!
بيايد ازهمين حالا قدر پدرو مادرامونو بدونيم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...

 

بهشت از آن مادران است در حالي که به جز پرستاري و نگهداري از فرزندان ، هيچ حق ديگري نسبت به آتها ندارند و براي بيشتر چيزها اجازه ي بابا لازم است !!!!!

 

وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده ! وقتي داره صورتش رو اصلاح ميکنه و دستش ميلرزه ، ميفهمي پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت ميخواد بميري

 

اگر 4 تکه نان  خيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشيد
کسي که اصلا از مزه آن نان خوشش نمي آيد (( مادر )) است

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان سانای
5 دی 90 10:06
جالب بود با خواندنش اشک از چشمانم جاری شد . با اینکه همه اینا را می دونیم ولی باز هم بعضی وقتا ...
سمانه مامان پارسا جون
5 دی 90 10:15
خیلی آموزنده بود خانومی مرسی
مامان متین
5 دی 90 11:24
عزیزم مطلبت گریمو درآورد حتی الانم که می نویسم هنوز دارم گریه می کنم . منم با تمام ین حرفا موافقم و کاش همه اینجوری فکر کنن تا دیگه روزی نیاد که پشیمون بشن ولی دیر شده باشه واسه یه تشکر خشک و خالی از مادر و پدرشون
مامان ساينا
5 دی 90 15:34
پست بسيار زيبا و دلنشيني بود.ممنون
مامان علی
5 دی 90 15:41
عالی بود تا اخرش و خوندم. واقعا که درسته. با ارزوی سلامتی همه مامان ها.
مامان کوثری
5 دی 90 17:03
هی وای من اشک ما رو در آوردی چه میشه کرد رسم دنیا اینه
مامان سانای
5 دی 90 21:32
پس بگو من چرا سهند رو خیلی دوست دارم یه درگه اش ترکه .راستی همسرتون مال کدوم شهرن؟
مامان کیارش
6 دی 90 11:44
مطلب زیبایی بود .واقعا لذت بردم.خوبه هم اکنون قدر پدر مادرها رو بدونیم .
مامان امیر علی
6 دی 90 12:03
عزیزم گریم گرفت کلی خیلی جالب بود
مامان دوقلوها
6 دی 90 12:06
واااااااااااااااااااااااای معصومه جون عااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود عالی خیلی لذت بردم. دستت درد نکنه
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
6 دی 90 12:13
سلام معصومه جان این پست رو دیروز توی دانشگاه با گوشیم خوندم فوق العاده ست ، خیلی تاثیرگذاره ، اگر اجازه بدی با اسم خودتون توی وبلاگم بزارم تا پسرم و دوستانش هم از این مطالب بهره ببرند. منتظر خبرت میمونم .
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
6 دی 90 12:14
راستی رمز بهناز خانمی رو بردار از اینجا
مامان سانای
6 دی 90 14:40
معصومه جون از عمه سهند چه خبر ؟اومدن؟سهندبا مجتبی بازی میکنه؟
سمیه : مامان مسیح مقدس
6 دی 90 15:50
خصوصی داری خانومی
مامان امیر علی
7 دی 90 7:57
اومدم و دوباره خوندمش و باز هم گریه کردم .وای خواهر
زينب عشق مامان و بابا
7 دی 90 11:20
خدا همه پدر و مادرها رو حفظ كنه راستي زينب گل ما يكساله شد
مامان علی
7 دی 90 18:44
سلام دوست خوبم با موضوع تولد اپم زود بیا ببین
مامان سانای
7 دی 90 23:18
ممنون از جوابت عزیزم
مامان متین
8 دی 90 18:57
آپـــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــم سلام
آپــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــم خوبی؟
آپـــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم چرا بیکار نشستی؟
آپـــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــم مگه نمیبینی اپم؟
آپــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم بدو بیا دیگه
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــم نبینم دیر کنی ها!!
آپــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم میترکونی ها!!!
وبلاگ نقاشی متینم هم سر بزن خوشحال میشم . درسش توی وبلاگم گذاشتم


عزیز دلم متاسفانه وبلاگ شما مشکل داره و اصلا باز نمیشه
مامان ماهان
11 دی 90 12:42
پست خیلی خیلی زیبایی بود