سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

سهند نادی حق

تولد سه سالگی سهند

سلام عزیز دل مامان، امروز میخوام خاطره تولد سه سالگیت به اضافه عکسهای خوشگلی که ازت گرفتم رو توی وبلاگت بزارم، ببخشید دیر شد مامانی سهند نازم در تاریخ 13 شهریور سال 88 قدمهای قشنگش رو به این دنیا گذاشت و قلب مامان و باباشو پر از شور و شوق کرد. امسال 13 شهریور روز دوشنبه بود و مامانی برات روز پنجشنبه همون هفته مصادف با 16 شهریور یه تولد خوشگل گرفت با تم ماشینی، از چند روز قبل وسایل تهیه ریسه رو خریداری کردم و شروع کردم به درست کردن؛ چون تولدت زنونه بود، بنابراین یه عصرونه مختصر برات ترتیب دادیم، با مهمونهای گلمون که با تشریف فرمائیشون یه دنیا خوشحالمون کردن. مامانی طاهره گلم بود با مامان شیرینت مامان باباامیر، مرضیه جون و هانیه عزیز زن...
7 دی 1391

تولد گل پسرم نزدیکهههههههههههه

سلام عزیز دلم خوبی مامانییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه چیزی نمونده تا تولد دو سالگیت چقدر باید کار کنممممممممممممم عزیز دل مامان سیزده شهریور دوسالت تموم میشه   قشنگم توی این مدت چقدر چیزهای خوب و یا گاهی بد یاد گرفتییییییییییی ولی نفسم هنوز از شیر نگرفتمت ، میخوام بعد از تموم شدن ماه رمضون این کار دشوار رو انجام بدم . آخه شنیدم که خیلی سخته . ولی مامانی بدون که خیلی دلم شور میزنه و اصلا دوست ندارم تو اذیت بشی از چند نفر چندتا کار رو برای از شیر گرفتنت شنیدم که فکر میکنم اون کاری که قرآنیه درستر از بقیه کارها باشه، چون فکر میکنم خود خدا توی این کار کمک میکنه تا نازگل مامان عذاب نکشه.   نفس مامان ب...
30 دی 1390

تولد دوسالگی سهند جونممممممممممم

      سلام و صدتا سلام به پسرم و به دوستای خوب و نازم،   مامانای مهربونی که وقتی نیستیم حالمون رو میپرسن   چقدر احساس خوبیه وقتی نیستی کسی یا کسانی از حالت جویا بشن.   راستش ما از روز عیدفطر که چهارشنبه باشه رفتیم مسافرت ، با عموپدرام و خاله مهسا رفتیم به کلاردشت زیبا و خوش آب و هوا و دیشب ساعت 12 شب رسیدیم خونموننننننننننن توی تابستون امسال این دومین باری بود که رفتیم کلاردشت. خیلی خوش گذشت جای همگی خالی حالا توی فرصت مناسب خاطرات و عکسهای کلاردشت این دفعه رو براتون میزارم.         امروز ...
30 دی 1390

در کمال احترام ازتون متشکرم

سلام دوستای خوبم این پست رو گذاشتم برای اینکه از دوتا از بهترین دوستای خوبم تشکر کنم، اینکه میگن دوست خوب از خواهر و برادر هم به آدم نزدیک تره راسته،  راستش دوتا از دوستای خوبمون توی وبلاگشون برای تولد سهند جشنی گرفتن که نگو و نپرس حتی از پست خودم هم قشنگتر و جذابتر عکس سهند رو گذاشتن و بهش تبریک گفتن . نمیدونید چقدر خوشحال شدم و چه احساسی پیدا کردم برای همیشه عمرم ازشون ممنونم و روی ماهشون رو همینجا میبوسم همین روی ماه خودشون رو هم روی قشنگ نازگلاشون رو. از مامان کوثر جون   از آبجی کوثر کیمیاجون   و از مامان ماهان جونمممممم دوستتون دارم و امیدوارم یه روزی بتون...
30 دی 1390

با یه کم تاخیر

سلام جیگر مامان سلام عشقم، سلام همه وجودم   قرار بر این بود که جمعه این هفته جشن تولدت رو بگیریم ولی متاسفانه باز هم عقب افتاد، این هفته باباامیر خیلی کار داره و سرش شلوغه، در نتیجه تصمیم گرفتیم که یه مدت کوتاهی جشن تولد دوسالگی عسلم رو بندازیم عقب. مامانی بدون که من خیلی مشتاقم و دوست دارم خیلی زود این اتفاق بیافته و حسابی هم خودم رو آماده کردم برای پذیرایی از مهمونای نازگلم، تا حالا ببینیم قسمت چی میشه و کی میتونیم برات یه جشن تولد خوب بگیریم خاله های مهربونی که منتظر جشن تولد سهند کوچولو بودین، به همتون قول میدم که خیلی زود با یه مشت خبرای خوب خدمتتون برسم و دلهای مهربونتون رو شاد شاد کنممممممممممم...
30 دی 1390

اطلاعیه راجع به تولد دوسالگی سهند

سلام به همه دوست جونی های سهند کوچولوی مامانیییییییییییییییییییی   اگر خدا بخواد فردا جمعه جشن تولد دوسالگی سهند جون رو برگزار میکنیم البته بعد از یکماه و دو روز ولی مهم نیست؛ مهم اینه که توی این روز قشنگ همه دور هم باشیم و البته شاد باشیم. از همه دوستای خوب و مهربون دعوت میکنم بهمون سر بزنن تا از کم و کیف تولد دو سالگی سهند باخبر بشن ...
30 دی 1390

پست تولد زنبوری سهند

سلام به دوستای خوبم  و به پسر نازم که تصمیم گرفتم با تاخیر دو ماهه بلاخره عکسها و خاطرات تولد دوسالگیشو براش بزارم تا در آینده ای که خودش تصمیم گرفت مطالب وبلاگشو بخونه جای تولد دو سالگیش خالی نباشه. سهند گلم در روز 13 شهریور به دنیا اومده ولی امسال ما تولدش رو در روز 15 مهرماه برگزار کردیم. از یک هفته قبل از جشن تولد وسایل درست کردن تزئینات تولد رو خریدیم و شروع کردیم به درست کردن آویزهای تولد، من و عمه حدیثه. مهمونها مون شامل بودن از:  مامان طاهره عزیزم و بابایی محمد به همراه دایی مهدی و دایی جواد (دایی هادی هم مشگل براش پیش اومده بود و نیومد) باباسین و مامان شیرین و عمه حدیثه آقای محمدی پسر عمه باباامیر و هم...
30 دی 1390
1