سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

سهند نادی حق

پست ثابت وبلاگ

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَـا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَـا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَـا مَنَاسِکَنَـا وَتُبْ عَلَیْنَـآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ 

پروردگارا ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود پدید آر و آداب دینى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى که تویى توبه‏پذیر مهربان

انتظار یه تازه وارد ...

سلام عشقم، سلام همه زندگیم سهند گلم پسر خوشگل مامان چند وقته که برات هیچ چیزی ننوشتم، ولی انگار احساس نیاز دارم، سهند گلم توی این مدت خیلی اتفاقات جور و ناجوری پیش اومد که نتونستم برات ثبت کنم.  سهند گلم زندگی با تو خیلی برام فرق کرده، دیگه تو اون پسر کوچولو نیستی که خواسته هات محدود بود، الان چهار سال و نیمته و برام یه دنیای دیگه باز کردی.  سهند عزیزم ای کاش میتونستیم همیشه کنار هم باشیم ای کاش... همه وجودم زندگی کردن با تو برام یه رویاست رویای شیرینی که از لحظه لحظه هاش دارم لذت میبرم. همه زندگی مامان خیلی دوستت دارم.  دارم مینویسم و همش از اعماق وجودمه، با تمام سلولهای بدنم دوستت دارم. امروز بیست و دوم بهمن ماه ...
22 بهمن 1392

عکسهای اصفهان، شیراز و کیش . اردیبهشت92

سلام گل مامان چند وقتی بود که اصلا حال و حوصله نداشتم برات مطلب بزارم. ولی امروز یه احساسی کردم که انگار خودم نیاز داشتم برات بنویسم. سهند گلم ماشالله بسیار بزرگ شدی و آقا تولد 4 سالگیت هم تموم شد و بسیار بهمون خوش گذشت. درست روز 12 شهریور ماه تولدت رو برگزار کردیم یعنی شب تولدت، که سر حوصله و با دقت مطالب تولدت رو برات مینویسم.  الان میخوام یه تعدادی از عکسهای مسافرت اردیبهشت امسال به کیش و اصفهان و شیراز رو برات بزارم: سهند در اصفهان باغ پرندگان اصفهان     شیراز شهر شعر و شعور کعبه کوروش     بازار وکیل موزه حمام وکیل ...
6 مهر 1392

سفر به کربلا

باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین پرورده ی کنار رسول خدا، حسین کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار به رو زار می گریست خون...
29 ارديبهشت 1392

اولین پست سال 92 با یه عالمه خبر

سلام عسل مامان، سهند گلم  حدود سه ماه شاید هم یه کم بیشتره که برات چیزی ننوشتم. یه عالمه خبرای خوب و بد دارم که باید همش رو بهت بگم تا وقتی بزرگ شدی بدونی که مهمترین اتفاقات در سن سه سال و هشت ماهگیت چه ها بوده... درستش اینه که اول از دوستای خوبمون تشکر کنم که همیشه به یاد ما بودن و با گذاشتن کامنتهای پر از مهرشون دلم رو گرم میکردن که دوباه بیام و برات بنویسم. بدونید که همتون رو دوست دارم عزیزای من. امیدوارم همیشه در کنار خانواده هاتون و مخصوصا نی نی های قشنگتون شاد شاد باشید... اوایل بهمن ماه سال 91 بود که با خاله مهسا و عموپدرام رفتیم انزلی و بسیار بسیار بهمون خوش گذشت، آب و هوا عالی بود، سه چهار روزاونجا ...
23 ارديبهشت 1392

آزمون دکتر فیل مک گرا

سلام سهند جونم گل مامان  امروز یه تست روانشناسی رو مامان علی خوش تیپ برام فرستاده بود که خیلی جالب بود، تستش رو انجام دادم و امتیاز 43 گرفتم، این تست رو برات میزارم تا هر وقت بزرگ شدی انجام بدی و امتیازت بشه 100 قربونت بشم عزیز دلم اینم جواب تست مامان: شما 43 امتیاز کسب کرده‌اید، بنابراین: دیگران به شما به چشم آدمی شاداب، سرزنده، جذاب، شوخ، عملگرا و همیشه جالب نگاه می‌کنند. کسی که همیشه در مرکز توجه قرار دارد امّا در عین حال متعادل و مبادی آداب است. شما همچنین به چشم دیگران فردی مهربان، با ملاحظه و با درک بالا به نظر می‌آیید. کسی که همیشه به آن‌ها دلداری می‌دهد و آن‌ها را کمک می‌کند...
19 دی 1391

عکسسس

عسل مامان یه چندتایی ازت عکس گرفتم که متعلق به عکسهای پاییز و زمستان سال 91 وقتی که سه سال و سه ماهت بود هست؛ گل پسرم بدون که همیشه عاشقتم و لذت اینکه کنارمی رو با هیچ نعمتی توی دنیا عوض نمیکنممممممم همه زندگیمیییی قربون اون موهای فرفریت داری بستنی میخوری عاشقتم وقتی که میخوابی رفته بودیم رستوران و کلی سردت بود و هر کاری میکردم نمیزاشتی کاپشنت رو دربیارم تلویزیون داشت دلمه اسفناج درست میکرد تو هم با خیارهایی که جلوت بود و نون برامون دلمه درست کردی ...
17 دی 1391

سالگرد ازدواج مامانی و بابایی

سلام عزیز دلممممممممم خوبی گل پسرم دهم دی ماه امسال هم اومد و تمام شد و پنج سال از کنار هم بودن مامانی و بابایی به آخر رسید، امسال هم یکی از بهترین سالگردهای ازدواجمون بود، البته امسال یه مهمون عزیز و دوست داشتنی هم داشتیم ... مامان طاهره گلممممممممممم  صبح روز دهم دی ماه بابا امیر کارخونه نرفت؛ ما رو رسوند خونه مامانی اینا و خودش رفت سر قراری که داشت؛ بعداز ظهر اومد و از اونجایی که قرار بود بابامحمدآقا با دایی جواد و دایی علیرضا برن برای اربعین کربلا؛ بنابراین بابایی اینا رو رسوندیم ترمینال و مامان طاهره رو برداشتیم و آوردیم خونمون و با هم چهارتایی رفتیم رستوران برای شام یه شب بیادموندنی و زیبا ....... عاشق...
17 دی 1391