سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

سهند نادی حق

میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر

تولد اسوه استقامت و صبر مولی الموحدین علی (ع) رو به تمام باباهای خوب و مهربون و تمامی پسرای گل گلابی که بعدا ان شاء الله نقش پدری رو می خوان به عهده بگیرن و به بابا امیر عزیزتر از جانم و گل پسرم آقا سهند ناز نازی تبریک و تهنیت عرض می کنم. از چهارشنبه شب که از خونه مامانی اومدیم خونمون؛ بابا امیر من و سهند رو گذاشت خونه و رفت مراسم اعتکاف. قرار بر این بود که من و سهند خونه مامانی بمونیم ولی چندباری که امیر برای معاملات کاری رفته بود اصفهان و منو سهند موندیم آقا پسر گل ما تا صبح چندبار از خواب بیدار شد انگار که جای خوابش عوض شده بود ونمی تونست خوب بخوابه . وقتی به امیر گفتم تصمیم گرفتیم که بیام خونه خودمون تا به خواب سهند لطمه ای...
27 خرداد 1390

تولد نفیسه جون یکشنبه 22 خرداد

دیروز یکشنبه تولد نفیسه جون بود . عمه حدیثه اومد بالا و گفت امروز تولد نفیسه اس (عروس دایی بابا امیر) حاضر بشین و تا با هم بریم. بعد هم خودش اومد توی خونه و گفت بده من سهند رو حاضر کنم منم موافقت کردم به امیر زنگ زدم و گفتم که ما داریم میریم تولد. حدیثه گل پسرم رو حاضر کرد، کوله پشتی که مامانی عید بهش داده بود با پازل حیواناتش که امیر خریده بود و لاک پشت TOLO رو که برای عیدش خریده بودیم برداشت، منو بوسید و با حدیثه رفتند؛ منم حاضر شدم یه هدیه کوچولو برای نفیسه جون خریدم و راه افتادم. به خونه دایی امیر که رسیدم دیدم همه دارن به سهند میگن بیا مامانت اومد. سهند که حسابی بغض کرده بود پرید توی بغلم و محکم بهم چسبید؛ (اینقدر که دائم پیش ...
23 خرداد 1390

13 بهمن به دنیا اومدن امیرحسین

درست وقتی پسر گلم 5 ماهش بود یه اتفاق جالب توی زندگیش افتاد، دایی علی و زن دایی مریم بعد از نه ماه انتظار توی یه همچین روزی چشمشون به جمال نی نی کوچولوشون روشن میشد. ساعت 11 شب روز دوازدهم بهمن به ما خبر دادن که زن دایی مریم برای عمل سزارین رفته بیمارستان. ما که دل توی دلمون نبود همش خدا خدا می کردیم که خودشو و نی نی عزیزمون صحیح و سالم باشن . خلاصه بعد از پیگیری های مداوم خلاصه ساعت 1 شب خبر دادن که امیرحسین کوچولو پاشو به این دنیا گذاشته و قلب عمه ش و آروم کرد. لحظه شماری می کردم که ببینمش. ساعت 2 بعد از ظهر بابا امیر اومد و با هم رفتیم بیمارستان. امیرحسین کوچولو همش مست خواب بود، سهند هم با تعجب نگاهش می کرد انگار می دونس...
18 خرداد 1390

عکس مامانی و بابایی قبل از به دنیا اومدن سهند دریاچه اوان

قبل از به دنیا آمدن سهند مامانی و بابا امیر خیلی به خودشون می رسیدن مدام مسافرت می رفتیم کوه می رفتیم خلاصه هرچی دریاچه و کوه و جاده و خیابون بود رفتیم ولی وقتی یه بلاچه سر و کلش پیدا شد همه چی تعطیل شد.   ...
21 ارديبهشت 1390

تشکر از مامان ماهان کوچولو و مامان قندعسل نازنازی

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; ...
13 اسفند 1389

یک نکته کلیدی در زمان بارداری

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; ...
13 اسفند 1389