علاقه مندی های سهند
ای بی انتها در عشق بمان با من در لحظه لحظه ی زندگیم
28/11/90
آقا سهند ما الان دیگه دو سال و پنج ماهشه، نسبت به چند ماه پیش خیلی بزرگتر و فهمیده تر شده
به یه سری چیزها خیلی علاقه داره که تصمیم گرفتم براش بنویسم؛
از اسباب بازی هاش به ماشین هایی که باباامیر براش خریده خیلی علاقه نشون میده، ماشین های کلاسیک قدیمی
بعد به قطارش و به lego اش که هنوز هم به سنش نرسیده که بهش بدم ولی با یه حسرتی میگه مامانی یه ذله(ذره) کوشولو(کوچولو) باژی(بازی) کونم(کنم)
منم بهش میدم و با هم یه نیم ساعتی بازی میکنیم و دوباره جمعش میکنم.
دوچرخه ای هم که بابامحمد براش خریده خیلی دوست داره و دائم روش سواره حتی موقع دیدن تلویزیون
همچنین عاشق میکروفون و بانده؛ همچنین آهنگ و رقص رو هم خیلی دوست داره
از خوراکی ها، آش رشته خیلی دوست داره؛ وقتی میخوره سرش رو تکون تکون میده و میگه خوششه اش(خوشمزه اس)
خیار و پرتقال و انگور رو دوست داره و با میل میخوره، همچنین تخم مرغ و نون پنیر و گردو رو، البته به گردو میگه پشته(پسته)
از غذاها کباب رو خیلی دوست داره و همچنین ساندویچ که به قول خودش شانددیج و عاشق پیتزاس.
سس مایونز و چیپس و شیرکاکائو با کیک رو هم دوست داره. البته شیرکاکائووش حتما باید پاکتی باشه که با نی بخوره، وگرنه اصلا لب نمیزنه.
از آب میوه ها آب پرتقال و آب آناناس رو هم دوست داره.
عاشق رفتن به پارکه، از وقتی هوا سرد شده و ما گفتیم وقتی هوا خوب بشه میریم پارک، دائم ازمون میپرسه مامان هوا خوب شد؟؟؟؟؟؟؟ وقتی میگیم آره میگه بییم پاک(بریم پارک) مجبوریم همش بهش بگیم نه هوا سرده که دست از سرمون برداره.
برف بازی رو خیلی دوست داره، دیروز که برای ختم یکی از اقوام رفته بودیم مسجد، به بچه هایی که اون جا داشتن برف بازی میکردن از توی ماشین میگفت بشه ها(بچه ها) من نمیتونم بیام باژی کونم(بازی کنم) آخه پام(پاهام) دد (درد) میکنه؛ وقتی باباامیر این حرف رو شنید دلش براش سوخت و گفت تو رو خدا بزار ببرمش بازی کنه ،داره یه بهانه آبرومندانه برای نرفتنش پیش بچه ها میاره، منم اجازه دادم و یه ده دقیقه ای رفت بازی کرد و نمیدونید چه کیفی میکرد
بعد هم دستهاشو که یخ زده بود گذاشته بود جلوی دهن باباامیر تا براش گرم کنه، وقتی هم توی ماشین اومدن بلافاصله گذاشت روی بخاری ماشین تا گرم بشه.
عاشق دایی جوادشه و وقتی میبینه کسی به دایی جواد چیزی میگه با غیض میره باهاش دعوا میکنه حالا هرکی میخواد باشه.........
بازی کردن با یخ رو خیلی دوست داره.
به ساختن پازل خیلی علاقه داره و همینطور خونه سازی. نگاشی(نقاشی) کردن رو هم خیلی دوست داره.
امیرحسین پسر دایی علی اش رو خیلی دوست داره و خیلی خوب با هم بازی میکنن.
تازه گی ها به کارتون تن تن و میلو علاقه مند شده و کارتون ماشین ها، rio، موش سرآشپز، گوسفند زبل ، و تله تابیس رو هم دوست داره.
عاشق اینه که پشت فرمون ماشین بشینه و بازی کنه و به قول خودش موشابگه(مسابقه) بده.
تبلیغ های تلویزیونی مثل پوشک بچه ها ، چاکلز، چی توز موتوری، آقای گازی، و مبحث 19 رو با دقت میبینه و هر کاری داشته باشه ول میکنه و گوش میده.
حموم رفتن و آب بازی رو شدیدا دوست داره. هرکس حموم میره سریع لباسش رو در میاره و میگه منم میام.
با تلفن و موبایل صحبت کردن رو خیلی دوست داره و وقتی ازش میپرسیم با کی حرف میزنی میگه با داداشمممممممممم
خلاصه برای خودش جیگری شده،
عاشقتم مامانی.