کلمات به تلفظ سهند مامان
سهند گلم هنوز نمی تونه خوب حرف بزنه
تازه گیها به من می گه ماماتتا یعنی مامان طلا . نمی دونم از کی یاد گرفته نه من نه بابا امیر هیچکدوم این لفظ و به زبون نیاوردیم ولی هروقت که صدام میکنه قند توی دلم آب میشه بعد هم خودش رو میندازه توی بغلم و میزنه پشت کمرم و میگه عجیج یعنی عزیزم؛ وای که الهی قربونش برم
به یخ میگه دخ به حرکت فتحه روی دال
به آب میگه آآ
به نون میگه نونو
به ممه میگه می می البته اوایل میگفت (ام) با حرکت فتحه روی الف
به بالشت میگه پاکی
به ساعت میگه دو البته اوایل میگفت ات با حرکت فتحه روی الف
به کلید میگه کیبکید
به گاو میگه قاو
به خروس میگه قوقو
به غذا میگه بَبَ به غذا بده میگه بَبَ دِدِ
به لامپ روشن میگه بد یعنی برق
به سگ و امثالهم میگه آپو
به نمیشه میگه نشهبا حرکت فتحه روی نون
به بالامیگه باله
به پایین میگه پاشه
به خواب میگه قاب
به جیش میگه جیش (خودش شلوار و پوشکش رو در میاره و میدوه توی دستشویی عاشق اینکه توی دستشویی آب بازی کنه) البته چند بار هم مامانم بردش و حسابی جیش کرده ولی من هنوز حوصله این کار رو ندارم