خاطرات به دنیا اومدن متین پسر عموی سهند
میخوام از بدنیا اومدن محمدمتین پسر عموی سهند بگم که 11 ماه از سهند کوچکترهو تقریبا ده روز قبل از رفتن ما به مسافرت به دنیا اومد بگم.
26 تیرماه سال89 ساعت1 بعدازظهر بعد از نه ماه انتظار بلاخره آقا متین به دنیا اومد؛ ما که کلی دلشوره و اضطراب داشتیم از به دنیا اومدن این نوزاد تازه واردکلی خوشحال شده بودیم.
با باباسین و مامان شیرین رفتیم بیمارستان و بابا امیر هم از کارخونه اومد.
خلاصه آقا سهند ناز مامان حالا دیگه یه شریک جرم دیگه علاوه بر امیرحسین(پسردایی اش) پیدا کرده بودو یه جورایی داشت خوشبحالش میشد؛؛؛
سهند و متین در بیمارستان
باباسین سهند رو کله پا کرده که دوستش رو خوب ببینه ولی بیچاره به غیر از داد زدن هیچ کار دیگه ای نمیتونه بکنه
سهند و متین دو روزه در منزل
سهند و متین بعد از برگشت ما از اروپا
خلاصه بعد از به دنیا اومدن متین یه جورایی زندگی آروم شد، و همه از دلشوره و اضطراب در اومدن؛ بلاخره ما و مامان شیرین اینا و محمدمتین و مامان و باباش با هم در یک خانه زندگی می کنیم و یه جورایی زندگیهامون تحت الشعاع همدیگه س و دغدغه هایی که برای هر کدوم از ما پیدا میشه بقیه رو هم تحت تاثیر قرار میده.