امیرجان تولدت مبارک
به خاطر همسرم و به خاطر همه وجودم
اول آذرماه هرسال را با یاد تو می ستایم
ای روشنی گسترده، ای زیبایی محض ، ای آسمان بی کران مهربانی
کلامی می آفرینم تا با تو سخن بگویم
سالروز زمینی شدنت مبارک . . .
همسرم به اندازه تمام دنیا دوستت دارم و سبدی از گلهای یاس و پونه با یه آسمون ستاره تقدیم تو به خاطر تولد زیبایت.
چه لطیف است حس آغازی دوباره
وچه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای اغاز تنفس تو
وچه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن!!!
وچه اندازه شیرین است امروز
روز میلاد
روز تو
روزی که تو آغاز شدی.
تمام هستی ام تولدت مبارک
امیرم تک تک نفسهام تقدیم به تو
تا حالا بهت نگفتم ولی حالا:
می خوام بگم بی تو میمیرم
می خوام بگم تو دنیای منی
می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره
می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطرت خودت
می خوام بگم شدی مجنون عشقم
می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم
می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم
می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم
می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
با تمام وجودم دوستت دارم و از خداوند ممنونم که تو رو به من داد،