پنجشنبه 19 خرداد - خرید از گلدونه
امروز پنجشنبه بود نوزدهم خرداد 90 . قرار بود بابا امیر امروز دیر بره کارخونه تا من و بابایی و آقا سهند بریم خرید. ساعت 12 ظهر از خونه راه افتادیم؛ سوار ماشین شدیم و رفتیم سعادت آباد اسباب بازی فروشی گلدونه قصدمون این بود که یه مقدار بازیهای فکری برای سهند گلم بخریم. خلاصه به سعادت آباد پایین تر از میدان کاج رسیدیم . بابایی دور زد و توی یه خیابان ماشین رو پارک کردیم سهند دست امیر رو گرفته بود و از خیابان رد میشد. یهویی دلم قنج رفت خیلی خوشحال شدم از اینکه پسرم داره بزرگ میشه و یواش یواش دیگه به من کار نداره. خیلی عاقلانه و بدون اینکه اذیت کنه از خیابون رد شدیم از اینکه کاری نمی کرد که دلم شور بزنه خیلی احساس رضایت داشتم. ...