سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

سهند نادی حق

علاقه مندی های سهند

  ای بی انتها در عشق بمان با من در لحظه لحظه ی زندگیم 28/11/90 آقا سهند ما الان دیگه دو سال و پنج ماهشه، نسبت به چند ماه پیش خیلی بزرگتر و فهمیده تر شده به یه سری چیزها خیلی علاقه داره که تصمیم گرفتم براش بنویسم؛ از اسباب بازی هاش به ماشین هایی که باباامیر براش خریده خیلی علاقه نشون میده، ماشین های کلاسیک قدیمی بعد به قطارش و به lego اش که هنوز هم به سنش نرسیده که بهش بدم ولی با یه حسرتی میگه مامانی یه ذله(ذره) کوشولو(کوچولو) باژی(بازی) کونم(کنم) منم بهش میدم و با هم یه نیم ساعتی بازی میکنیم و دوباره جمعش میکنم. دوچرخه ای هم که بابامحمد براش خریده خیلی دوست داره و دائم روش سواره حتی موقع دی...
28 بهمن 1390

21 بهمن رو دوست دارم - تولد تولد

.سلام پسر گلم سلام دوستای خوب و عزیزم که از همه دنیا برام با ارزشترین فردا تولدممممممممه به قول باباامیر که میگه تو از اول بهمن ماه تولدته؛ 21 روز انتظار تولدتو میکشی تا بلاخره میاد بعد از تولدت هم دوباره خوشحالی برای اومدن عید خلاصه این دوماه الکی خوشحالی البته به نظر اون الکیه من عاشق تولدم هستمممممممممممم تولدم مبارک مامانی امیدوارم 120000000 سال زندگی با عزت داشته باشمممممممممممممممم امسال باباامیر تقریبا یک ماه و نیم پیش کادوی تولدم رو بهم داد، یه گوشی نوکیا مدل c6 خیلی دوستش دارم و خیلی خوشگلههههههههه دستت درد نکنه باباامیر به تو گفتم مامانی کادوی تولد چی میخوای بهم بدی گفتی : هیشی(هی...
20 بهمن 1390

حرف زدن گل پسری کامل شده

سلام عزیز دل مامان تا امروز دوسال و پنج ماه از عمر قشنگت سپری شده، یعنی دوسال و نیم ، نیم سال دیگه سه سالت تموم میشه، چقدر زود میگذره. این چند وقتی که ازمون خبری نبود، باید بگم که خیلی خیلی درگیر بودیم، بابایی از شنبه هفته پیش تا پنج شنبه رفت مسافرت، یه مسافرت کاری طولانی بابایی با عموپدرام رفتن نیشابور، مشهد و شمال تا به مشتری هاشون سری بزنن و شاید که طلب هاشون رو وصول کنن که متاسفانه با دست پر هم بر نگشتن... من و شما هم این یک هفته رو رفتیم خونه مامانی طاهره و کلی هم خوش گذروندیم دو سه روزش رو با مامانی و بابایی محمد رفتیم خرید و بقیه روزهاش رو هم خونه بودیم، آخه مامانی یواش یواش داره کارهای عیدش رو میکنه و حسابی مشغوله....
15 بهمن 1390

ژله خرده شیشه

سلام به دوستای گل و نازنینم عده ای از شما عزیزان خواسته بودید که طرز تهیه ژله خرده شیشه رو براتون توی یه پست بزارم که منم اطاعت امر میکنم؛ ژله  ها رو در رنگهای مختلف آماده میکنیم سعی کنید رنگهاتون زیاد به هم نزدک نباشن رنگهایی که من انتخاب کردم؛ قرمز - آبی - سبز - نارنجی -  و ژله بیس   البته اگر تنوع رنگیش بهتر و بیشتر بود خوشگلتر هم میشد. ابتدا ژله ها رو جدا جدا در ظرفهای مربع یا مستطیل شکلی درست میکنیم و آب مورد نظرمون برا ژله ها به جای دو لیوان یک لیوان آب گرم و یک چهارم لیوان آب سرد میریزیم که سفت تر در بیاد و مهمتر از همه اینکه ظرفی که میخوایم ژله بگیره رو داخلش سلفون میکشیم و بعد ژله رو میریزیم تو ظر...
4 بهمن 1390

انار کوچولو به آسمان ها رفت

خداحافظ فرشته نازنين و كوچولو. ما دعات كرديم شفات تو رفتن بود...... انار نازنينمون براي هميشه تركمون كرد...........راحت شد از درد...از رنج........... خاله سلام منو به فرشته ها برسون....     از دیشب تنفسش مختل شد و صبح خونریزی ریه راه نفسشو برای همیشه بست......... این پست خداحافظیه با فرشته ای که 6 بهمن تولدش بود..........کاش بودی خاله تولدتو جشن میگرفتیم... انار نازنینی که شمع تولدش 2 نشد..... . پست دعا برای آرامش و صبر مامان انار و بابای انار: لطفا هر کی میتونه هر دعایی بلده بخونه..برای اینکه خدا یه کم آرامش بده به مامان و بابایی که صدای گریه و جیغشون از گوشم بیرون نمیره......... &nb...
30 دی 1390

سفرنامه اروپا(1) خاطرات ده و یازده ماهگی سهند

  طبق قولی که به پسر کوچولوی نازم دادم؛ الان میخوام از سفر پارسالمون به اروپا براش بگم: اول باید از همگی به خاطر کیفیت پایین عکسهای عذرخواهی کنم؛ چون دوربین ما مناسب برای این سفر نبود و بیشتر عکسها تار و سیاه به نظر میان و کلی پشیمون شدیم که چرا قبل از سفرمون یه دوربین بهتری تهیه نکرده بودیم قرار بر این بود که خانواده ما یعنی من، سهند و امیر به این مسافرت بریم ولی بعد از صحبت قرار بر این شد که مامان شیرین رو هم با خودمون ببریم. چون دلش خیلی برای عمه لیلا و بچه هاش تنگ شده بود. شوهر عمه لیلا که برای ماموریت به سوئیس شهر برن  رفته بود، برامون دعوتنامه فرستاد و بعد از پیگیری های مکرر&...
30 دی 1390

سفرنامه اروپا(2) خاطرات ده و یازده ماهگی سهند- سفر به بارسلونا

  سلام به همه دوستان خوب و نازنینم ممنونم از استقبالتون راجع به سفر به اروپا   پسر گلم، سهند قشنگم، بعد از اینکه از ok شدن رزرو هتل بارسلون مطمئن شدیم. یه روز با احمدآقا همسر خوب عمه لیلا رفتیم مرکز شهر برن و بلیط قطار سریع السیر از پاریس به آلمان رو هم ok کردیم؛ چون اون روزی که ما قصد سفر به آلمان رو از پاریس داشتیم پروازهای هوایی همه پر شده بودن و ما مجبور بودیم با قطار مسیرمون رو ادامه بدیم؛ البته من بیشتر دوست داشتم چون اینجوری تجربه سفرکردن با قطار رو هم در کشورهای اروپایی میکردم. ما کار خوبی که کرده بودیم و توصیه میکنم هرکس که قصد سفر به اروپا و کشورهای غیراسلامی رو داره و براش مهمه که غذای اسلام...
30 دی 1390

سفرنامه اروپا3- شهر زیبای پاریس

سلام به همه دوستای خوب و نازنینم که قدر یه دنیااااااااااااااااااااااا دوستشون دارم طبق قرار قبلیمون راجع به سناریوی سفرنامه اروپا، ایندفعه هم با خاطرات پاریس به دیدنتون اومدم؛ البته ببخشید که یه مقدار زیادی بدقولی کردم و مدتها ادامه اش ندادم ولی امیدوارم از این به بعد بتونم جبران کنم. از فرودگاه شهر بارسلون به فرودگاه شارل دوگل پاریس: اینک ادامه ماجرا... بعد از خوردن ناهار رفتیم به سمت فرودگاه زیبای شهر بارسلون، به فرودگاه که رسیدیم دیدیم ای وای من غلغله س انگار همه دنیا داشتن میرفتن پاریس. توی صف ایستادیم. انگار زمان داشت مثل برق و باد میگذشت. وقتمون داشت تموم میشد و هنوز حدود 100 نفر دیگه جلوی ما بودن. خ...
30 دی 1390

بهمن ماه - پنج ماهگی سهند

از اواسط پنج ماهگی غذای کمکی سهند رو شروع کردم. دیگه با شیر سیر نمی شد البته از اول هم شیر حسابی نتونست بخوره . چون من شیرم خیلی کم بود. دکتر هادی روحانی دکتر قابل و دانشمندی و واقعا منو نجات داد چون هر دکتری می بردم به دلم نمی نشست و اصلا باهاش ارتباط برقرار نمی کردم؛ دکتر روحانی گفت با اینکه قد و وزنش خوبه ولی اگر اذیت می شی می تونی توی پنج ماهگی کم کم غذاشو شروع کنی، لیلاجون عمه سهند آدرس این دکتر رو بهم داد البته از یک ماهگی من سهند رو پیش ایشون می برم. مامانا اگر دلواپس نی نی های خوشگلشون هستن و هنوز دکتر خوبی پیدا نکردن دکتر سهند رو هم یه تجربه بکنن مطمئنم پشیمون نمی شین. آدرس مطب دکتر هادی...
30 دی 1390